حقوق بشر ابزار قدرت سلطه ی استعمارمدرن
1400/04/14
اصطلاح حقوق بشر پس از جنگ جهانی دوم بر سر زبان ها افتاد وبا تآسیس سازمان ملل متحد در سال ۱۹۴۵ میلادی وارد گفته مان بین المللی شد ودر سراسر جهان جزو گفت وگوهای روزمرّه بشر شد وبه مرور زمان این واژه جایگزین واژه 《 حقوق طبیعی وحقوق اساسی》 انسانها شد.حقوقی که از بدو خلقت انسان برایش تعریف وتعیین شده بود. همانطور که در تعریف حقوق بشر آمده است که گفته اند:《 حقوق بشر عبارت است از امتیازاتی که هر فرد انسان بصورت طبیعی میتواند از آن برخوردار باشد.!》 واین حداقل حقوقی است که خداوند برای انسان در نظر گرفته است، وآن را خارج از” رنگ ونژاد وزبان وملیّت وجغرافیا ومذهب ومکتب وقبیله و دیگراوضاع واحوال متغییر اجتماعی” به میزان قابلیّت وصلاحیّت های فردی به انسان عطا کرده است. وبرای آن قواعد والزاماتی را تعریف کرده که در رفتارهای اجتماعی وروابط بین المللی انسانها آن را محترم بشمارند تا به صورت مسالمت آمیز در کنار هم زیست کنند. ونسبت به هم تعدی وظلم نکنند .
قاعده کلی در روابط بین المللی به این است که دولت ها به عنوان نماینده ملت ها به وظایف انسانی خودشان عمل کنند وحقوق متقابل انسانها را محترم به شمارند تا سازمانهای اجتماعی بتوانند مطابق با ضوابط اجتماعی هر کشور آسایش وامنیّت مردم خود را فراهم نمایند ومنافع عمومی آنها را تآمین کنند.حقوقی که در هر کشوری فقط متعلّق به مردم همان کشور است وبه این ترتیب کشورهای دیگر نمی توانند اساساً در حقوق آنها دخل وتصرّفی داشته باشند ودر آن مداخله ویا اعمال نفوذ نمایند. وهرگونه انتخاب حاکمیّت ملّی برای آنان آزاد است مانند:( انتخابات،تصدی شغل، قوانین قضایی، اقتصاد ومعاش وسبک زندگی وفرهنگ ومذهب وتعیین هویّت ملی) این ها از حقوقی است که جوامع وکشورها هر کدام بصورت مستقل می توانند حاکمیّت ملی خودشان را تعیین کنند.ودولت بیگانه ای حق دخالت در امور آن کشور را ندارد. ولی سیاستمداران استعمار گر با ایجاد سازمان بین الملل قواعد این حقوق بین المللی را زیر پا گذاشتند وحقوق بشر را به عنوان یک ابزار سیاسی به خدمت منافع خودشان درآوردند ومجموعه قرار دادهایی ومقرراتی را وضع کردن که در سایه حقوق طبیعی انسانها آن را ابزاری ساختند برای اعمال واجرای تدابیر سیاسی استعمار گری سلطه که از طریق قدرت وروابط بین حکومتی سیاستهای استبدادی خودرا بر دیگران تحمیل نمایند واز طریق حیله ونیرنگ حقیقت حقوق بشر را از مسیر حقیقی خودش منحرف ساختند وحقوق طبیعی انسانها را که منطبق بر عقل وخرد انسان بود وبر پایه های مراعات (عدالت اجتماعی، آزادی اجتماعی، تساوی حقوق بین المللی ووفای به عهد وپیمان های فی مابین استوار ونظایر آن) بود. حقوق کنسولی را زیر پا گذاشتند ومجموعه قواعدی را جایگزین آن ساختند که منافع خارجی واستعماری خودشان را برآورده سازند ولو با زور وقدرت ونیرنگ وفریب تا نظام سیاسی مبتنی بر اومانیسم وحاکمیّت مطلق طاغوتی واستبدادی وظلم وستم خودرا بر دیگران تحمیل نمایند. دخالت های آمریکا در کشورهای جهان سوم وکمتر توسعه یافته وفقیر مثل کشورهای آسیای شرقی وآسیای میانه وقفقاز وکشورهای آفریقایی از همین منظر صورت می گیرد که هرروز با یک شگرد وشعار حقوق بشری دراین کشورها نفوذ می کند وبه نام حقوق بشر نسل کشی حجری راه می اندازد در حالیکه در کشورش خودش سیاه پوستان وسرخ پوستان ونسل پایه آمریکایی از کمترین حقوق بر خوردار هستند وبه راحتی در مقابل لنز دوربین های شبکه خبر رسانی وابسته به استعمار خونشان به زمین ریخته می شود وعنوان ضد بشر به آنها داده میشود .اتفاقات افشا شده این روزها در کشور کانادا ودیگر کشورهای اروپایی از همین سنخ پایمال کردن حقوق بشر است که اسناد آن دارد رو می شود گورهای دسته جمعی کودکان اصیل آن کشور.برده کشی از پناه جویان . چپاول سرمایه های کشورهای مستعمره شده قتل وغارت در کشورهای عراق وسوریه وافعانستان وسرقت کردن منابع کشورهای حوزه خلیج فارس وتجاوز به یمن وبه هم ریختن امنیّت خیلی از کشورها با عنوان نقض حقوق بشر از ابزاری است که صهیونیسم بین المللی به خوبی دارد با ابزار قانون از آن استفاده می کند.و ازحقوق بشر ابزاری ساختند برای حاکمیّت سیاسی یگانه وتک محور بر جهان انسانی به عنوان نسل برتر وبر خوردارتر.سلطه ای که درسایه تدبیر وسیاستهای مشخص اهداف اصلی استعمار را فراهم می کند که درآن مردم هیچ نقشی ندارند ومصالح اجتماعی آنان مطرح نیست وهمه چیز بر محور زور وقدرت یک فکر باطل افراد خاص سرمایه دار مادی می چرخد، نه فکر وحقوق عامه طبیعی انسانها .
امروز احزاب دمکرات مسیحی آلوده به اندیشه صهیو نیسم یهودی ، طرفدار حقوق بشر شده اند و به دنبال سیاستهایی هستند که ازطریق شعار فریب دهنده حقوق بشر شکلی از بردگی
مدرن اجتماعی را بر جهان تحمیل کرده اند که تفاوتی با بردگی قرن جاهلیّت انسان قبل اسلام ندارد وشیوه های آن پیچیده تر وگسترده تر وجذاب تر ووسوسه انگیز تر وخشن تر شده است.
دراین گیر ودار جامعه بشری چاره ای نیست که قواعد وساختار قوانین بشری از دست استعمارگران مدرن صهیونیسم خارج شود وبه دست حاکمان صالح دیندار عادل وامین وپارسا وشجاع مورد اعتماد انسان دوست بیفتد تا حقوق اجتماعی تمام انسانها محقق شود وحقوق بشر ابزار دست حکومت های لائیک نشود، ومقوله های واقعی حقوق بشر از حیطه اختیارات انسان خارج نگردد.وحقوق بشر دینی جایگزین حقوق بشرخود کامه مادی شود. که استعمار نتواند از طریق شعار فریب دهنده حقوق بشر اجتماعی آنان را به حماقت کم عقلی ونادانی وساده لوحی بکشاند وحرمت انسان را خدشه دار سازد. ومشروعیّت آنها را به نفع خودش مصادره نماید.امروز یکی از اهداف استعمار صهیونیسم مسلک در مقابل نظام جمهوری اسلامی وعَلَم کردن شعار حقوق بشر این است که ماهیّت ظلم ستیزی انقلاب ونظام را خدشه دار سازد انقلابی که به دنبال تغییر وضع موجود حقوق بشر در نهاد های بین
المللی و مادی غربی وشرقی است تا شرایط را به سمت حقوق اجتماعی ومکتبی انسان حقیقی بکشاند که انسانها قدر ومنزلت خودشان را بدانند و انسان ابزاری نشوند.
نویسنده : موسی الرضا عبداللهی هفتم تیرماه سال ۱۴۰۰ به مناسبت روز جهانی حقوق بشر