شهیدان دفاع مقدس خود را ندیدند تا خدارا ببینند
1400/04/14
ازقدیم پای منبرهای موعظه از خطبا شنیده بودیم که از کلام عرفا افاضه می کردند، اگر میخواهید خدارا ببینید باید خودرا نبینید. واز آن طرف به ما آموخته بودند که خدا قابل روئیت نیست چون خدا درقالب اشیاء نیست که قابل روئیت باشد. واز کوچکی والدین همواره در گوش ما خوانده بودن که این عالم خالقی دارد که اطاعت او واجب است واگر می خواهید به تکامل برسید باید به خدا ایمان بیاورید تا راه سعادت وتکامل به رویتان باز شود واین یک اصل مشترک بین تمام ادیان خدا محور است که انسانها را بر محور آن آفریده است.این نکات از مسائلی بود که خیلی وقت ها ذهن را در گیر خودش می کرد که چگونه باید از خود عبور کرد تا به خدا رسید.فرق بین زندگی خدا باورانه با زندگی غیر خدا باورانه در چیست؟!
برای گذشتن از خود چگونه می شود پشت به انگیزه ها وآمال وآرزوها کرد واز آنها گذشت.لذا وقتی این گفتار از زبان بزرگان دین شناس مطرح می شد انسان را وادار به تفکر واندیشه می ساخت وباورش برای انسان سنگین می شد.
قبل از انقلاب و دفاع مقدس این گفتارها خیلی در جامعه رواج نداشت و تجربه نشده بود ویا بهتر بگوییم دین وارد عرصه رفتار انسانها نشده بود، که امور خود را در میدان ناز ونعمت بر محور خدا جویی وفراموش کردن خود اداره کرد.
غرور وسرکشی ها وخود خواهی های فردی انسان را وادار می کرد که به زوال اخلاق وفضیلتهای اجتماعی کشیده شود وخود را دچار تباهی ونابودی سازد. دست به اقدامات غیر اخلاقی بزند.به همین منظور ولنگاری در سطح جامعه پیدا ومشهود بود وهر کسی خودش را می دید وخدا در رفتار مردم کمتر دیده می شد.با شروع جنگ تحمیلی و حضور در میدان دفاع مقدس ومشاهده رفتار رزمندگان دفاع مقدس بویژه سیره عملی شهدا این حقیقت را برای انسان روشن کرد که می شود خود را فراموش کرد وماهیّت میان زندگی خدا محور با زندگی دنیا محور را شناخت وپی به تفاوت های بنیادین واساسی برد؛ واعتقاد به خدایی پیدا کرد که خارج از تصوّرات واندیشه های مادی انسان است رسید . خدایی که می تواند تآثیرات ژرف وعمیقی در شئون گوناگون حیات انسان داشته باشد.وانگیزه ها واهداف انسان را در آمال ها وآرزوها هدفمند سازد وبه زندگی انسان جهت دهد تا آدمی در پرتو ایمان به خدا وند ازخودش بگذرد تا به خدا برسد. ورفتار وسلوکش را بر پایه آموزه های خدا محور هدفمند سازد وحیات دنیوی خودش را برای رسیدن به خدا پی ریزی وبرنامه ریزی نماید تا تمام رفتار وسکناتش را در ذات مقدس خداوند ببیند؛ این نگرش چهره ای از شهدا ساخته بود که درک آن برای افراد عادی وحتی عرفای زاهد وپیران میکده ها خارج از عالم تصوّر بود.
شهیدان چون به خدا باور وایمان داشتند همواره در کارشان به خدا توکل می کردند ودر سختی ها از او مدد می جوستند به همین سبب در موفقیّت ها وپیروزی ها هیچ جایگاهی برای خودشان در نظر نمی گرفتند وبا جرآت پس از تدبیر های لازم وسعی وتلاش فراوان وبرنامه ریزی دقیق وارد میدان کار وزار جنگ می شدند وتحقق موفقیّت را برای خودشان نا ممکن ومحال نمی دانستند.توجه به این حقیقت بود که شهیدان دفاع مقدس هیچگاه در ادای تکلیف وانجام وظیفه خودشان را ندیدند ومغرور به داشته های خودشان نشدند تا خودرا به مواهب الهی رساندند ودر هنگام شهادت با خیال راحت ودر آرامش کامل رجز خواندند که ( همه از خداییم وبه خدا برمی گردیم) این رفتار شهدا به ما درس می آموزد که نباید خود را فریفته آمال وآرزوهای دنیوی کنیم چون همه آنها زوال پذیر است وباید به آنها از زوایه ای نگریست که وسیله ای باشند برای تکامل خواهی حیات جاودانه وچون شهیدان به این نگرش توحیدی رسیده بودند خداوند را در کنار خودشان حاضر وناظر می دیدند وشعارشان این بود(لاحَولَ وَلا قُوه الاّ باِ الله)همه تحوّلات دگر گونی های حیات انسان متعلّق به خداوند است وباید به او توکل کرد که او سرچشمه رستگاری وسعادت است.
نویسنده :موسی الرضا عبداللهی اول تیرماه سال ۱۴۰۰