شهید والامقام حسین خالقی
نام پدر: علی
محل تولّد: چهارطاق
تاریخ تولّد: 1340/01/03
محل شهادت: کربلای 5 – شلمچه
تاریخ شهادت: 1365/11/01
محل دفن: چهارطاق
مسئولیّت در زمان شهادت : پاسدار
تحصیلات: ابتدایی
خاطرات و زندگی نامه شهید
- شهید بزرگوار در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. دوران کودکیاش را در روستای چهارطاق سپری کرد. در جبهه دوبار مجروح و در عملیّات کربلای چهار دچار موج انفجار گردید. با توجّه به شرایط جسمیای که داشت به اصرار همرزمانش برای رفتن به مرخصی موافقت نموده و آماده برگشتن گردید؛ امّا وقتی بهطور ناخواسته خبر شهادت پسر عمّهی اش (شهید حسن شاهچراغی) را به وی اطلاع دادند از رفتن به مرخصی صرفنظر کرد و گفت: در این عملیّات (کربلای پنج) شرکت میکنم و اگر شهید شدم پیکرم را زودتر از پسر عمّهام به شهرستان بفرستید؛ همینطور هم شد و در همان عملیّات درحالیکه فرماندهی تانک بود در راه برگشت مورد اصابت ترکش خمپاره قرار گرفت و از ناحیه سر مجروح شد. خودش روی برانکارد نشست و در راه انتقال به بیمارستان مشهد به یاران شهیدش میپیوندد.
- پیکر مطهر شهید به دستور فرماندهی گردانش آقای قالیباف که در جریان وصیّت وی نیز بود به شهرستان منتقل و درست یک هفته زودتر از شهید شاهچراغی تشییع گردید.
- شهید بزرگوار خطاب به همسرش وقتی چهارمین فرزندشان را باردار بود گفته بود :”من انشاء الله قبل از به دنیا آمدن فرزندمان میآیم…” ؛ درست در روزی که پیکر پاکش به خاک سپرده شد، فرزندش همان شب بهدنیا آمد.
- از ویژگیهای بارز شهید میتوان به آیندهنگری و تقیّد نسبت به مسائل دینی اشاره کرد. حسین احترام فوق العادهای برای پدر و مادرش قائل بود و هیچگاه عملی انجام نمیداد که باعث رنجش والدینش گردد. تأکید فراوان داشت که با ایشان باید بهصورت محترمانه برخورد کرد. او ترک محرّمات را یکی از راههای مؤمن شدن میدانست و از انجام هر نوع گناهی، ترس داشت. صوت زیبایی در قرائت قرآن داشت و در دوران جوانی به ورزشهای رزمی میپرداخت و دارای کمربند مشکی کنگفو نیز بود.
تصاویر مربوط به شهید
گاهی اوقات ممکنه برای شماها پیش اومده باشد که از دوستان ، اقوام ، بزرگ تر ها داستان ، مطلب ، خاطره یا شعری در مورد این شهید شنیده باشید. ما درگاهی را برایتان ایجاد کردیم که شما می توانید در هر ساعت خاطره خود را با اسم خودتون در سایت ما به ثبت برسانید و این افتخار را بدین تا بقیه اقشار مردم آن را مطالعه کنند. حتی یک جمله کوتاه!
خاطرات ارسالی از سوی کاربران
نام و نام خانوادگی: علی اصغر خالقی
نسبت با شهید : برادر شهید
تاریخ وقوع: چند ماهی قبل از شهادت
متن خاطره :
بسم رب الشهدا والصدیقین — بچه که بودم شاید کلاس اول یا دوم دبستان توحیاط خانه پدری به بازی مشغول بودم ودرحال وهوای کودکانه خودم غرق بودم که درب حیاط باز شدشهید بزرگوار وارد شد با حالی پریشان انگار که از غافله ای جا مانده بود.یادمه همان روز بلندگو برا اعزام به جبهه داشت اعلام میکرد شهید آمد پیش مادر مرحومم التماس میکرد تا برای اعزام به جبهه اجازه بگیره ولی مادر پافشاری میکرد میگفت پسرم دو بار مثل مولایت ابوالفظل مجروح شدی ماراتنها نزار ولی این بزرگوار به پاسخ مادر مودبانه جواب داد وگفت خون من رنگینتر از هیچ کس نیست ومادر رو راضی به رفتنش کرد ورفت – بعداز چند ماهی خبر شهادتش را به ما رساندن وآن شد که خون پاکش رو نثار اربابش نمود روحش شاد وراهش پر رهرو باد.