شهید والامقام سیّدمهدی سیّدالحسینی
نام پدر: سیّد حسن
محل تولّد: قلعهنوعلیا
تاریخ تولّد: 1338/03/18
محل شهادت: خطّ مقدم – شلمچه
تاریخ شهادت: 1365/04/15
محل دفن: قلعهنوعلیا
مسئولیت در زمان شهادت: رزمندهی بسیجی
تحصیلات: ابتدایی
خاطرات و زندگی نامه شهید
- سیّدمهدی در خانوادهای کاملاً مذهبی از سلالهی پاک رسول الله(ص) و مطیع فرمان امام(ره)، دیده به جهان گشود. او با دوستان و فامیل بسیار خوشبرخورد و به انجام واجبات و ترک محرّمات پایبند بود. در جوانی تشکیل خانواده داد که ثمرهی ازدواجش دو فرزند میباشد.
- وی برای دفاع از ناموس، شرف و مملکت خود، همسر و فرزندانش را به خدا سپرد و از طریق بسیج، عازم مناطق جنگی شد. حدود سه سال در منطقهی عملیّاتی آبادان، در گردان قائم لشکر پنج نصر، حضور داشت. مصطفی دامنپاک، همسنگر شهید، لحظه شهادتش را اینچنین توصیف میکند: «سیّدمهدی در محور شلمچه خطنگهدار بود. بین خاکریز ما و عراقیها کمتر از 500 متر فاصله وجود داشت. در محور جلوتر خاکریزی قرار گرفته بود که عراقیها کاملاً برآن تسلّط داشتند و به پیچ مرگ معروف بود. از آنجا به هیچوجه عبور وسیلهی نقلیه ممکن نبود.
- 15 تیرماه 65 نزدیک ظهر بود. باید کسی می رفت و آب و غذا می آورد. سیّد، بیدرنگ از جای خود برخاست و از سنگر خارج شد. چند قدم که برداشت، دشمن خط را به زیرآتش گرفت. خمپارهای آمد و در کنار سیّد منفجر شد . او انگار مأمور شده بود تا به سیّد بیاموزد قصه پرواز تا خدا را، چرا که عرشیان در انتظار عروجش بودند و فرشیان در اندوه فراغش. با سرعت از سنگر بیرون دویدم. خودم را بالای سرش رساندم و بدن غرق به خونش را در آغوش گرفتم. لحظه ای بعد ، سید پرکشید و به مهمانی ملکوت رفت . عطر دل انگیز شهادت فضا را پُر کرده بود.»
فرازی از وصیت نامه شهید:
- “…وصیت نامه خویش را با اعتقاد به یگانگی خداوند و اعتقاد داشتن به نبوت، معاد، امامت و ولایت فقیه و مرگ و سؤال در شب اول قبر شروع میکنم. وقتی که امام صدایش را بلند کرد که « هل من ناصر ینصرنی » پی بدان بردم که این همان ندای حسین (ع) است و لبیک را بلند کردم و لباس رزم پوشیدم و آنگاه اسلحه بر دوش گرفتم و آماده کارزار شدم. پِی بدان بردم که حفظ اسلام و کمک به جمهوری اسلامی از همه چیز مهمتر است حتی از زندگی. و حقیر زندگی خودم را در مقابل اسلام ناچیز شمردم. ندای ما همچون امام حسین (ع) این است که “هیهات من الذلّه” و هرگز با آمریکا و صدام و حامیانش تن به ذلّت و سازش نمی دهیم. تا آخرین قطره خون که در رگهای بدن ما هست از نائب مهدیمان حمایت خواهیم کرد.
- سفارش میکنم به همسرم که همچون زینب کبری(س) صبر پیشه کن و در شهادت من ناراحت نشو و پیامرسان خون من باش و مادری باش برای فرزندانم که آنها را در خط اسلام تربیت کنی. شما ای فرزندان عزیز! شما کسانی هستید که بر یتیمان حسین(ع) چون رقیه و سکینه و علی اصغر اقتدا کردید. تو ای پدر عزیزم! همچون خود امام حسین(ع) صبر داشته باش در شهادت من، چون حسین که بر شهادت جوانش علیاکبر صبر کرد و شما اکنون در نزد جدّتان رسول اللّه و مادرتان زهرا(س) روسفید هستید و دِین تان را نسبت به انقلاب و اسلام ادا کردید.
- ای مادر عزیزم! در شهادت من نالان نباش. فرزندتان از جوانان دیگر بهتر نبود و همچون لیلا صبر کن . ای برادرم میدانم که داغ برادر سخت و کمرشکن است، برای اسلام باید صبر کنی. شما ای خواهرانم! زینبوار پیامم را به گوش همه برسانید و زینبوار ادامهدهندهی راهم باشید، از همینجا با شما خداحافظی میکنم تا اینکه همدیگر را در صحرای محشر ملاقات کنیم.”
تصاویر مربوط به شهید
گاهی اوقات ممکنه برای شماها پیش اومده باشد که از دوستان ، اقوام ، بزرگ تر ها داستان ، مطلب ، خاطره یا شعری در مورد این شهید شنیده باشید. ما درگاهی را برایتان ایجاد کردیم که شما می توانید در هر ساعت خاطره خود را با اسم خودتون در سایت ما به ثبت برسانید و این افتخار را بدین تا بقیه اقشار مردم آن را مطالعه کنند. حتی یک جمله کوتاه!